چند نکته از رمانِ
« درهای آسمان به روی زمین باز میشوند»
اثر برجستهی استاد گرامی «سیاوش رحیمی» «مسلم داداشی»
رمان درهای آسمان به روی زمین باز میشوند از جمله آثار فاخری ست که از آن میتوان به عنوان یک رمان تکنیکی نام برد. این رمان هفتصدو چند صفحهای که با محوریت شناساندن شخصیت شهید مهدی باکری به نسل جوان امروز به رشتهی تحریر درآمده، زبان و لحن متفاوتی برای بیان آنچه میخواهد بگوید دارد. «روزبه رستگار» راوی داستان که گرایش چپی نیز دارد با بازگو کردن خاطرات خود با مهدی باکری و سایر دوستانش در دوران دانشجویی زمان قبل از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، داستان را روایت میکند. با زاویهی دید دوم شخص که مخاطبش مهدی باکری ست. لحن راوی پر احساس و تاثیرگذار است و به اثر داستانی حال و هوایی خاص بخشیده که میتواند خواننده را علیرغم حجیم بودن رمان تا انتها با خود بکشاند.
پرداخت داستانی
ـ توصیفها علاوه بر این که عینی نویسی داستان کلاسیک را داراست، از ذهنی نویسی داستان به سبک مدرن نیز بهرهی موثری جسته. نویسنده با پرداخت به درونگریها و دغدغههای روحی و روانی شخصیتهای اصلی داستان و تحلیلهای فلسفی روانشناسی و انتقادی راوی از اثر خویش یک رمان شحصت محور ساخته. لحظهپردازیها بسیار دقیق است. تمام حسها به مخاطب منتقل میشود. استفاده از تمام حواس پنجگانه فضای داستان را سینمایی کرده و حسهای درونی، عاطفی شخصیتها، نثر داستانی را بسیار روان و تاثیرگذار ساخته است. از توصیفهای پنهانی یا جاندار انگاری نیز استفادههای موثری شده است.
طرح داستان؛
ـ در نحوهی روایت داستان و چینش اجزا و مواد داستان یک نوع ساختار شکنی خاصی دیده میشود. داستان دو خطی آنگونه که مخاطب انتظار دارد پیش نمیرود. حرکت داستان روایت فرمهای خاطرهگونهای از زمان گذشته است. در خود گذشته هم زمان مجازی خاصی دیده میشود. زمان مجازی یک پرش به آینده میکند و روایت اتفاقات افتاده در زمان آینده از زبان راوی که در زمان حال از گذشته روایت میکند یک نوع ساختار شکنی خاصی به داستان بخشیده که خواننده احساس میکند که یکی تمام صفحات رمان را پس و پیش کرده که اینگونه ترتیب و توالی اتفاقات و رویداهای داستان، زاویهی روایت، نقاط عطف، گرهها، درام و... تحت تاثیر قرار گرفته و این را تنها میتوان چینش هنرمندانهی نویسنده در انتخاب شیوهی روایت داستان خود دانست.
کشمکش و درام
ـ درام یا تقابل نیروهای خیر و شر داستان، در اینجا با درگیر کردن انواع شخصیتها با افکار و عقاید متفاوتشان با یکدیگر پیش میرود و این در اصطلاح درام شخصیت محور گفته میشود. نویسنده با خلاقیت خود بیشترین استفاده را از عناصر درگیر کننده کرده. عناصر درگیر کننده عقاید شخصیتهاست و به تبع آن داستان از درام مضمونگرا که بیشتر حالت تبلیغی و سفارشی دارد نجات پیدا کند و به درام متعالی و شخصیت محور تبدیل شود.
ـ نوع درگیری؛ تقابل انسان با انسان است و درگیریها بیشتر ذهنیست و جنگ بر سر اعتقادات است. شخصیتهای خاکستری اتحاد ندارند و در این راه حتی جانشان را نیز از دست میدهند. تنها شخصیت تحول یافته روزبه رستگار راوی داستان است که در کنار شخصیت آرمانگرا با دشمن خارجی میجنگد.
شخصیت پردازی و شخصیتهای رمان؛
ما با پنج شخصیت که نسبت به سایر کاراکترها و تیپها بیشتر در رمان حضور دارند، مواجه هستیم. مولفههای شخصیت پردازی داستان کلاسیک از جمله ویژگیهای ظاهری، اعمال شخصیتها و درونگریها کاملا مشهود است و اگر از منظر شخصیت پردازی مدرن نگاه کنیم، ما با انبوهی از دغدغههای درونی و آرزوهای تحقق نیافتهی شخصیتها روبرو هستیم.
ادامه دارد.